English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4857 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
book learning U علم کتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
learning U فراگیری
whole learning U یادگیری سرتاسری
learning U یادگیری
learning U فضل وکمال
learning U اطلاع
learning U دانش یادگیری
learning U معرفت
self learning U خود فراگیر
mastery learning U یادگیری در حدتسلط
rate of learning U سرعت یادگیری
learning set U امایه یادگیری
learning theory U نظریه یادگیری
learning to learn U یادگیری اموزی
machine learning U فراگیری ماشین
maze learning U مازاموزی
massed learning U یادگیری بی وقفه
perceptual learning U یادگیری ادراکی
patrons of learning U دانش پروران
part learning U یادگیری بخش بخش
one trial learning U یادگیری یک کوششی
maze learning U یادگیری در ماز
motor learning U یادگیری حرکتی
mastery learning U تسلط اموزی
learning rate U سرعت یادگیری
learning machine U ماشین فراگیر
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
global learning U یادگیری یکپارچه
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
cue learning U نشانه اموزی
he is a prodigy of learning U درعلم معرکه است
conceptual learning U مفهوم اموزی
concept learning U مفهوم اموزی
distributed learning U یادگیری فاصله دار
heuristic learning U یادگیری ذهنی
incentive learning U یادگیری با مشوق
incidental learning U یادگیری اتفاقی
insightful learning U یادگیری بینش افرین
latent learning U یادگیری نهفته
learning curve U منحنی یادگیری
learning curve U منحنی اموزش
learning curve U منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
learning curve U که استفاده از آن بسیار سخت باشد
discrimination learning U یادگیری افتراقی
place learning U مکان اموزی
subliminal learning U یادگیری زیراستانهای
transfer of learning U انتقال یادگیری
vicarious learning U یادگیری مشاهدهای
verbal learning U یادگیری کلامی
social learning U یادگیری اجتماعی
skill learning U مهارت اموزی
avoidance learning U یادگیری اجتنابی
probability learning U یادگیری احتمالاتی
relation learning U رابطه اموزی
rote learning U یادگیری طوطی وار
serial learning U یادگیری زنجیرهای
sign learning U علامت اموزی
computer based learning U یادگیری بر پایه کامپیوتر
He lays claim to learning. U ادعای علم وفضل می کند
there is no royal road to learning <proverb> U تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
trial and error learning U یادگیری از راه کوشش و خطا
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
computer augmented learning U بسط اموزش به کمک کامپیوتر
the common wealth of learning U افراد اهل علم
the common wealth of learning U مجمع ادبا
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
means end learning U یادگیری وسیله- هدف
your book U کتاب شما
the a of a book U خوانندگان کتابی
to book something U چیزی را سفارش دادن
here is my book U کتاب من اینها
here is my book U اینست کتاب من
to book something U چیزی را رزرو کردن
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
this book is yours U این کتاب مال شما ست
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
the book is out of p U کتاب تمام شده است
that is my book U کتاب من است
that is my book U این
very many book U کتابهای خیلی زیاد
that book U این کتاب
with out book U برون سند کتابی ازبر
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
that book U ان کتاب
your book U کتابتان
book one U جلد نخستین
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U شماره بازیگرخطاکار
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book one U کتاب نخست
book U بداخلاق
book U دفتر
by the book U کتابی
by the book U ازروی کتاب
book value U ارزش دفتری
book value U بهای دفتری
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U مجلد دفتر
book U ثبت کردن
book U فصل یاقسمتی از کتاب
book U کتاب
prayer book U کتاب نماز
book plates U برچسب کتاب
woman of the book U کتابیه
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
statute book U کتاب قانون
log book U دفتر رخدادهای روزانه
prayer book U نماز نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U رخداد نامه
statute book U قوانین موضوعه
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
statute book U کتاب نظامنامه
waste book U دفتر باطله
cash book U دفتر نقدی
comic book U کتاب کاریکاتور
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
prayer book U دعانامه
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book U کتاب سفید
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
book plate U برچسب کتاب
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
year book U سالنامه
word book U کتاب لغت
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
to bring to book U بازخواست کردن از
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
time book U دفتر ثبت ساعات کار
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
bell book U دفتر موتورخانه
please return the book U خواهشمندم کتاب را برگردانید
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
bill book U دفتر بروات
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
to bring to book U حساب پس گرفتن
the book is my property U کتاب مال من است
to consult a book U سرکتاب باز کردن
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
tou book U لباس تکواندو
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
account book U دفتر حساب
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
black book U کتاب سیاه
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
book keeping U حسابداری [حسابداری]
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
word book U واژه نامه
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
word book U کتاب لغت
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
book keeper U دفتردار
code book U کتابرمزگشا
book token U کارتخریدکتاب
address book U دفترچه تلفن
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
bound book U کتابپربرگ
book of matches U جعبهکبریت
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U راهنمای تلفن
telephone book U دفتر تلفن
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
cookery book U کتابآشپزی
exercise book U کتابتمرین
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book U کتابقانون
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
phone book U کتاب راهنمای تلفن
Recent search history Forum search
1This student is stupid ,close the book on him.
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
2In someone bad (or good) books.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1i was in the middle of a thick law book
1was at once deep in my law book again
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2passive and active verbs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com